چگونه آهنگسازی را شروع کنیم؟
امروز اومدیم درباره 17 نکته لازم برای اینکه “چگونه آهنگسازی را شروع کنیم؟” صحبت کنیم.
برای مشاوره رایگان، آموزش و خدمات آهنگسازی اینجا کلیک کنید.
گوش کنید (حتی اگر آن را دوست ندارید)
چند نکته اول در این مقاله همه در مورد پرورش غرایز موسیقی شماست و اساسی ترین فعالیت برای انجام این کار گوش دادن است. این نباید تعجب آور باشد. باید کاملاً واضح باشد که برای شناخت موسیقی، فقط باید به آن گوش دهیم. این بسیار شبیه این است که چگونه کودکان زبان اول خود را به سادگی با غوطه وری یاد می گیرند.
اکنون احتمالاً به این فکر میکنید که “اما مت، من تمام روز به موسیقی گوش میدهم… آیا این تنها چیزی است که لازم است؟” البته این همه ماجرا نیست. به من گوش کن:
شما باید به انواع موسیقی از انواع هنرمندان با هر سبکی گوش دهید. به موسیقی باستانی، موسیقی معاصر و همه چیز در میان گوش دهید. به موسیقی فرهنگ های دیگر و همچنین موسیقی خود گوش دهید. به موسیقی دستگاهی، موسیقی کرال، موسیقی الکترونیک و هر چیز دیگری که فکرش را می کنید گوش دهید.
چرا بر گوش دادن به این همه تنوع موسیقی تاکید می کنم؟ زیرا از طریق این تنوع، نحوه تفکر سایر نوازندگان در مورد موسیقی را تجربه خواهید کرد. فقط تعداد زیادی نت (و صداها) در دسترس ما هستند و با این حال، میلیونها نوازنده، آهنگساز و ترانه سرا چیز جدیدی برای انجام دادن با آنها پیدا کردهاند – و همچنان پیدا میکنند. و هر یک از ساخته های آنها چیزی برای گفتن در مورد موسیقی می تواند داشته باشد.
برای اطلاعات بیشتر درباره تنظیم آهنگ اینجا کلیک کنید.
هر یک از ساخته های آنها چیزی برای گفتن در مورد موسیقی می تواند داشته باشد.
بله، با موسیقی هایی مواجه می شوید که دوست ندارید و این خبر خوبی است. همه ما ترجیحات خود را داریم – نوازنده بودن به این معنی نیست که همه چیزهایی را که بیرون وجود دارد دوست داشته باشیم. اما از آن به عنوان فرصتی برای کنجکاوی استفاده کنید. با گوش باز اما انتقادی گوش کنید:
چه چیزی را در آن دوست ندارید؟
چرا آن را دوست ندارید؟
چه چیزی را تغییر می دهید؟
چه چیزی را می توانید از آن تطبیق دهید تا آن را مال خود کنید؟
این نوع گوش دادن انتقادی برای یک آهنگساز نوپا ضروری است.
امتیاز خواندن و تجزیه و تحلیل
نت خوانی دقیقاً همین است: خواندن یک موسیقی (موسیقی). همانطور که می توانیم شعری را که روی کاغذ نوشته شده است بخوانیم، می توانیم موسیقی نوشته شده روی چوب را نیز بخوانیم. شما می توانید این کار را در حین گوش دادن به موسیقی و بدون آن انجام دهید. در هر صورت، این یکی از کمحسابترین فعالیتهای امروزی است، حتی اگر یکی از با ارزشترین آنها باشد
وقتی یک موسیقی را می خوانید از خود بپرسید که چه چیزی باعث می شود این موسیقی به این شکل عمل کند. چرا اینقدر خوب است (یا شاید بد؟). چه چیزی در آن جالب است؟ چگونه پیشرفت می کند؟ اگر در حال مطالعه موضوع خاصی هستید، موسیقی چگونه از آن استفاده می کند؟ اگر اینطور نیست، فقدان آن چه تأثیری دارد؟
نکته زیبا در مورد تجزیه و تحلیل موسیقی این است که در درس بسیار غنی است. وقتی بارهای دوم، سوم و بیشتر به یک نمره برمی گردید، درس های جدیدی برای شما وجود دارد.
نکته زیبا در مورد تجزیه و تحلیل موسیقی این است که در درس بسیار غنی است.
اولین باری که سمفونی پنجم بتهوون را شنیدم و خواندم، به سادگی آن موتیف “دان دان دان دان” را در تمام طول آن دنبال کردم.
وقتی بعداً به همان سمفونی برگشتم، متوجه پویایی و تأثیر آنها بر روی تأثیر کلی شدم. وقتی فرم سونات را مطالعه کردم، متوجه طرح کلیدی شدم. هنگامی که من ارکستراسیون را مطالعه کردم، متوجه شدم که چگونه بادی های چوبی با زه کار می کنند (و به ویژه در موومان اول به تکنوازی ابوا توجه کردم).
و به طور مداوم، صدها درس در هر قطعه وجود دارد. همه چیز بستگی به این دارد که روی چه چیزی تمرکز می کنید.
تئوری موسیقی را بیاموزید
تئوری موسیقی در گستردهترین مفهوم خود همه چیز است، از مبانی نتنویسی گرفته تا جزئیات نحوه سازماندهی نتها (به ریتم، مقیاس، آکورد و غیره) و همچنین به موضوعات پیشرفتهتر هارمونی، کنترپوان، فرم، ارکستراسیون و به زودی.
برای اطلاعات بیشتر درباره اصول آهنگسازی و تنظیم آهنگ اینجا کلیک کنید.
برخلاف آنچه برخی معتقدند، تئوری موسیقی شما را غیراصیل نمی کند. من این بحث را برای روز دیگری رها میکنم، اما وقتی به درستی انجام شود، تئوری موسیقی صرفاً به درک چگونگی کارکرد موسیقی و چرایی کارکرد آن به این شکل است. تئوری موسیقی شما را غیراصیل نمی کند، بلکه شما را آگاه می کند.
تئوری موسیقی شما را بیاصیل نمیکند، بلکه شما را آگاه میکند.»
اکنون می دانم که برخی از شما چه می گویید: “اما مت، آیا واقعاً باید سال ها برای یادگیری این چیزها وقت بگذارم؟”
تئوری موسیقی از شما آهنگساز بهتری میسازد، اما برای بهرهمندی از آن لازم نیست متخصص شوید. پوشش برخی از اصول اولیه شما را در حال حاضر گام های جلوتر قرار می دهد. شما می توانید تا جایی که می خواهید (یا نیاز دارید) بروید.
به عنوان مثال در این درس به نام «چرا 3 مقیاس فرعی وجود دارد؟»، می آموزیم که در واقع فقط 1 مقیاس است که آهنگسازان بر اساس نیازهای خاص خود تغییر می دهند. در این درس در مورد مفهوم تونالیته، می آموزیم که موسیقی تونال به دلیل اینکه چگونه به آهنگسازان اجازه می دهد تا دو نت و آکورد خاص مقیاس را دستکاری کنند بسیار قدرتمند است.
همانطور که گفتیم، این دانش تخیل شما را محدود نمی کند و خلاقیت شما را خفه نمی کند. این به سادگی شما را از نحوه عملکرد آن جنبههای موسیقی و دلیل کارکرد آنها آگاه میکند.
یک یا دو ساز بنوازید
نواختن ساز راهی است که بیشتر ما در کودکی وارد موسیقی می شویم. اگر این در مورد شما هم صادق است، پس می دانید که نواختن ساز شما را به موسیقی نزدیکتر می کند. لزومی ندارد که یک هنرپیشه باشید – حتی نواختن چند آهنگ ساده جنبه متفاوتی از موسیقی را برای ما آشکار می کند. جنبه ای که نمی توانیم فقط با گوش دادن تجربه کنیم.
نواختن ساز شما را به موسیقی نزدیکتر می کند.
بهعنوان یک آهنگساز، میتوانید از آنچه نوازندگان با تسلط بر ساز خود و یادگیری یک قطعه موسیقی تجربه میکنند، قدردانی کنید. و همچنین راهی عالی برای آشنایی با نحوه کار یک ساز است. در حالی که ساز اصلی من گیتار کلاسیک است، یک سال آموزش ویولن داشتم و برای تارنویسی ام شگفتی ایجاد کرد!
نواختن بر روی یک ساز نیز یک روش رایج برای ارائه ایده های موسیقی است که ممکن است بعداً به یک قطعه واقعی تبدیل شوید.
با این حال، این یک خطر وجود دارد، پس لطفا مراقب آن باشید:
شما نمی خواهید برای تمام آهنگسازی خود به یک ساز وابسته شوید. اگر نمیتوانید بدون ساز بسازید، احتمالاً خود را به ساختن آنچه میتوانید بنوازید محدود میکنید، نه آنچه ممکن است یا آنچه برای موسیقی که مینویسید بهترین است.
آواز بخوانید و گوش های خود را آموزش دهید
با این نکته آخر، ممکن است برخی از شما بپرسید «آواز خواندن چطور؟ این یک ساز نیست؟»
بله حتما! صدا نیز یک ساز است اما حتی یک قدم به جلو می رود (یا بهتر است بگویم عمیق تر؟) زیرا به معنای واقعی کلمه در درون تک تک ما قرار دارد. لازم نیست شما یک خواننده عالی باشید (و اگر نمی خواهید مجبور نیستید به کسی اجازه دهید به آن گوش دهد) اما مزایای آواز خواندن در آموزش گوش بسیار زیاد است.
چرا به آن “آموزش گوش” می گویند؟ زیرا به شما آموزش می دهد تا آنچه را که گوش هایتان می شنوند درک کنید. یکی از کارآمدترین راه ها آواز خواندن است.
آیا می خواهید یاد بگیرید که چگونه حالت دوریان را با گوش تشخیص دهید؟ بخونش!
آیا می خواهید یاد بگیرید که تفاوت بین یک ششم اصلی و یک ششم کوچک را بشنوید؟ آنها را بخوان!
آیا می خواهید تفاوت بین آکورد هفتم غالب و آرپژ ماژور هفتم را بشنوید؟ آنها را بخوان!
البته در ابتدا آنها را درست نخواهید گرفت. حتی در یک روز بد، یک نوازنده باتجربه می تواند برخی از اشتباهات اساسی را مرتکب شود. نکته این نیست که همیشه با آهنگ کامل بخوانیم. سود واقعی از تلاش ساده و اصلاح آن اشتباهات حاصل می شود.
دلیل این که این ابزار قدرتمند برای آموزش گوش است این است که آواز خواندن ما را مجبور می کند قبل از تولید نت ها را تصور کنیم. در یک پیانو کافی است کلید مورد نیاز خود را پیدا کنیم، آن را بنوازیم و تنها پس از آن بفهمیم که آن نت واقعاً چه صدایی دارد. با آواز خواندن، ابتدا باید بدانیم که نت چگونه است (اگر بخواهیم درست را بخوانیم).
این تغییر ظریف ذهن را آموزش میدهد تا ابتدا یادداشت را بیاورد و این یک دنیای متفاوت را ایجاد میکند. من این را در خودم و سپس با تعداد بیشماری از شاگردانم دیدهام: فواید آواز خواندن بسیار عالی است!
تمرین (معروف به اصل «فقط چیزی بنویس»)
اگر واقعا آهنگسازی نکنید، هیچ مقدار گوش دادن، خواندن موسیقی، یادگیری تئوری موسیقی، نواختن و آواز خواندن شما را به یک آهنگساز تبدیل نمی کند! سوال این است: اگر تازه شروع کرده اید چه چیزی می توانید بسازید؟ واقعاً مهم نیست … فقط چیزی بنویس!
یک آهنگ برای فلوت سولو، یک والس 16 بار برای پیانو، یک آهنگ آکوستیک 1 دقیقه ای برای گیتار و صدا بنویسید… در این مرحله مهم نیست که چه چیزی باشد، به همان اندازه که شما واقعاً آن را انجام می دهید. همچنین به خاطر داشته باشید که آنچه می نویسید ممکن است در ابتدا بد باشد و این دلیل بیشتری برای ادامه دادن به آن است.
مطالعات نشان داده است که در مرحله مبتدی، مقدار آن مهم است. برای یادگیری چیزی از ابتدا باید آن را بارها و بارها برای صدها بار انجام دهیم.
همین ماندگاری است که در نهایت منجر به آثار با کیفیت می شود. آهسته اما مطمئناً، خلاقیت های شما کمتر و کمتر خواهد شد تا زمانی که واقعاً به آنها افتخار کنید و از اشتراک گذاری آنها با جهان خوشحال شوید. رویاهای شما هر چه که هستند، با تمرین به آنجا می رسید.
رویاهای شما هر چه که هستند، با تمرین به آنجا می رسید.»
آیا واقعا می توانید خلاق بودن را تمرین کنید؟
بله، تو میتونی.
معمولاً ما تمرین را به عنوان چیزی که با خلاقیت ارتباط دارد فکر نمی کنیم. آهنگسازان فقط باید منتظر الهام باشند – می دانید، این جرقه از آسمان پر از ایده های جدید عالی است. اما به هر حال این طور نیست، نه همیشه.
این جرقه شانس بیشتری برای رسیدن به شما دارد اگر روتینی داشته باشید که در آن مهم نیست که پشت میز بنشینید و بنویسید.
بدون تمرین، حتی ممکن است زمانی که برای آن آماده نیستیم، آن تکان الهام را دریافت کنیم. اگر یک آهنگ عالی در ذهن خود داشته باشید اما ندانید که چگونه آن را به یک قطعه موسیقی واقعی تبدیل کنید، چه؟ بدون تمرین، همه چیز از دست می رود.
این موضوع نکته دیگری را مطرح می کند. تمرین نیز مهم است زیرا استعداد کافی نیست. در حالی که استعداد مطمئناً نقش دارد، هنرمندان موفق کسانی هستند که مهارت های خود را با تمرین تقویت می کنند.
قبل از اینکه کسی در اوایل دهه 60 به آنها اهمیت دهد، بیتلز 2 سال را صرف بازی در کافه های آلمان کرد. هنگامی که آنها به خانه بازگشتند، آنها هزاران آهنگ را برای صدها ساعت پخش کرده بودند – این نوع آموزش با توانایی های ترانه سرایی هر کسی چه می کند؟ (نه تنها این، بلکه آنها به پیشرفت و نوشتن مطالب جدید ادامه دادند.)
همین را می توان در مورد بزرگترین آهنگسازان و ترانه سراها گفت: آنها به هر نحوی تمرین می کردند و آموزش های سختی را پشت سر می گذاشتند. بنابراین در اینجا یک چالش ساده برای شما وجود دارد: هر روز 1 دقیقه موسیقی برای 10 روز آینده بنویسید. تا زمانی که تمام تلاش خود را می کنید، خوب نیست. هدف این است که فقط 1 دقیقه موسیقی در روز بنویسید تا بهترین توانایی های فعلی خود را داشته باشید.
نرم افزار را واقعاً، واقعاً خوب یاد بگیرید
آهنگسازان امروزه در انتخاب نرم افزار دچار ضعف شده اند. انواع و اقسام برنامهها و برنامههایی وجود دارند که زندگی ما را آسانتر میکنند. توصیه من این است که فقط چند مورد را انتخاب کنید و آنها را از درون یاد بگیرید.
بسته به سبک موسیقی که میسازید، احتمالاً به ۲ نوع نرمافزار نیاز دارید:
نرم افزار نت نویسی موسیقی (مانند Sibelius، Finale و MuseScore) برای تولید نت موسیقی.
ایستگاه کاری صوتی دیجیتال، معروف به «DAW» (مانند ProTools، Cubase و Logic) برای تولید صداهای واقعی و ویرایش/مستر/میکس آهنگ های شما.
برای هر دو نوع نرم افزار، گزینه های زیادی برای فهرست کردن در اینجا وجود دارد، بنابراین کمی تحقیق کنید و آنچه به نظر می رسد برای شما بهترین است را انتخاب کنید. ممکن است بخواهید با نسخه های رایگان شروع کنید تا با آنها بازی کنید و از نحوه کار آنها احساس کنید.
مهم نیست چه چیزی را انتخاب می کنید، آن را یاد بگیرید و آن را خوب یاد بگیرید! دانستن اینکه چگونه باید کاری را که به آن نیاز دارید انجام دهید، زمانی که واقعاً در حال آهنگسازی هستید، فرآیند را روانتر میکند. قطع کردن جریان خلاقیت خود برای جستجوی برخی عملکردها، راهی عالی برای از دست دادن جرقه است.
قطع کردن جریان خلاقیت خود برای جستجوی برخی عملکردها، راهی عالی برای از دست دادن جرقه است.
این نیز دلیل دیگری برای اهمیت تمرین است. در حالی که خود ترکیب بندی را تمرین می کنید، بر نرم افزار نیز مسلط هستید.
برای نوازندگان واقعی آثار واقعی بنویسید
تمرین عالی است، اما در واقع فقط یک پله برای نوشتن آثاری است که می توانند (و امیدواریم) واقعا اجرا شوند. کار با نوازندگان واقعی به ما چیزهایی می آموزد که در غیر این صورت هرگز یاد نمی گرفتیم.
در کنار مسائل واضحی مانند سازهای موجود و سطح نوازندگان، ممکن است لازم باشد زمان تمرین (در صورت وجود)، مدت زمان قطعه، مخاطبان، موقعیت مناسب و موارد دیگر را در نظر بگیرید. جزئیات شن
نوازندگانی را برای اجرای آثارتان از کجا پیدا می کنید؟
این یک مبارزه سخت است و یک مبارزه روزانه بسیار واقعی برای هزاران آهنگساز نوپا است. پاسخ کوتاه این است که ارتباط برقرار کنید، شبکه کنید و فقط درگیر باشید. اغلب اوقات با دوستان شروع می شود. به عنوان مثال، اگر در مدرسه موسیقی هستید، چند نوازنده همکار پیدا کنید که ممکن است امتیاز شما را ارائه دهند.
اما اگر تصمیم به شرکت در آن دارید، میتواند از طریق دوستان دوستان، رسانههای اجتماعی (مخصوصاً فیسبوک) و مسابقات آهنگسازی نیز اتفاق بیفتد. حتی برای کوچکترین فرصت ها چشمان خود را باز نگه دارید زیرا هرگز نمی دانید که آیا این می تواند راهی به سمت چیزی بزرگتر باشد یا خیر.
ترتیب (یا رونویسی)
یک راه عالی برای ورود به یک قطعه موسیقی، تنظیم آن برای ساز یا گروه دیگری است. کاری که ما در تنظیم انجام می دهیم این است که یک قطعه موسیقی موجود را می گیریم و آن را تغییر می دهیم (تنظیم) تا امکان نواختن آن برای سازهای دیگر فراهم شود.
به این معنا، رونویسی همان ترتیب است. تفاوت این است که رونویسی ها تا حد امکان به نسخه اصلی نزدیک هستند در حالی که ترتیبات برای تغییر و تطبیق نسخه اصلی آزادتر هستند. چیزی که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم معمولاً جایی در بین است، اما احتمالا بیشتر به سمت ترتیب است.
مثلا یک قطعه پیانو بگیرید و آن را ارکستر کنید. یک قطعه ارکسترال بگیرید و آن را برای 1 یا 2 پیانو کاهش دهید. قطعه ای برای صدای انفرادی دریافت کنید و آن را برای یک گروه کر تمام عیار گسترش دهید. برخی از آهنگسازان این کار را با موسیقی خود انجام داده اند. یک نمونه عالی سوئیت هولبرگ ادوارد گریگ است. او ابتدا آن را برای پیانو نوشت اما بعداً آن را برای ارکستر زهی تنظیم کرد.
تنظیم ما را مجبور می کند تا عمیقاً به موسیقی نگاه کنیم و بفهمیم که آهنگساز در موسیقی خود به دنبال چه چیزی بوده است. سپس باید آن مقاصد را به مجموعه دیگری از ابزارها تفسیر کنیم. همچنین به این معنی است که ما باید بدانیم ابزارهایی که برای آنها می نویسیم چه توانایی هایی دارند.
چیدمان جذاب است زیرا چندین نکته قبلی ما را به طور همزمان مورد استفاده قرار می دهد! چنین تمرینی به شما امکان می دهد:
ابتدا به قطعه گوش دهید (نکته شماره 1)،
امتیاز را بخوانید (نکته شماره 2)،
تئوری موسیقی را در عمل تجربه کنید (نکته شماره 3)،
نرم افزار را بیاموزید (نکته شماره 7)
برای نوازندگان واقعی و سازهای واقعی بنویسید (نکته شماره 8).
در مجموع خواهید دید که چگونه همه چیز با هم کار می کند، بنابراین این تمرین را دست کم نگیرید.
صادقانه بنویسید
این یک اشتباه رایج دانشآموزان مشتاق است که سعی میکنند همه چیزهایی را که میآموزند در یک ترکیب بگنجانند. نتیجه اغلب اجباری به نظر می رسد و به جای یک قطعه موسیقی واقعی، در نهایت مانند مجموعه ای از تکنیک ها به نظر می رسد. (نگران نباش، همه ما آنجا بوده ایم.)
رویکرد بهتر این است که «صادقانه بنویسید».
به جای اینکه ثابت کنید بر یک تکنیک تسلط دارید یا سعی می کنید چیزی تأثیرگذار بنویسید، از خود بپرسید “این موسیقی واقعاً به چه چیزی در اینجا نیاز دارد؟” اگر مانند آنچه امروز در مورد آن صحبت کردیم، مهارت های خود را تقویت کرده اید و غریزه خود را پرورش داده اید، پاسخ درست را خواهد دانست
واقعاً این موسیقی اینجا به چه چیزی نیاز دارد؟
اگر هنوز پاسخی ندارید، آزمایش کنید. چیزی که کلیک می کند و احساس درستی می کند به ناچار بیرون خواهد آمد.
کار خود را قضاوت کنید (منصفانه و نه خیلی زود)
این با نکته قبلی مرتبط است. مهم است که نسبت به کار خود انتقاد داشته باشید و آن را منصفانه قضاوت کنید. همانطور که در این مقاله بحث کردیم، دانش آموزان اغلب می پرسند که آیا موسیقی آنها خوب است یا خیر. این به این سادگی نیست اما با پرسیدن یک سوال بهتر می توانیم پاسخ بهتری دریافت کنیم:
آیا موسیقی من مؤثر است؟»
«موثر» در اینجا به این معناست که موسیقی تا چه حد هر کاری را که می خواهد انجام دهد به خوبی انجام می دهد. و این برای هر ترکیب متفاوت است:
این می تواند قطعه ای باشد که یک احساس را بیان می کند (مثل شبانه)،
این می تواند قطعه ای باشد که همراه با یک فیلم کوتاه (یک موسیقی متن) باشد.
این می تواند آهنگی باشد که باید با معنای متن مطابقت داشته باشد (مانند یک سرود)،
این می تواند یک قطعه سرگرم کننده باشد که موضوع را از زوایای مختلف بررسی می کند (مانند یک تم و تغییرات)،
و غیره
اگر بدانیم موسیقی قرار است چه کاری انجام دهد، میتوانیم تأثیرگذاری آن را قضاوت کنیم. و اینکه آیا یک قطعه مؤثر است یا نه، سؤال بهتری است زیرا کمتر ذهنی است. بیایید مثالهایی را از نقطههای بالا در نظر بگیریم:
اگر بخواهیم یک شبانه بنویسیم (قطعه ای که شب را نشان می دهد)، آیا موسیقی خیلی بلند است؟
اگر قطعه همراه با یک فیلم کوتاه باشد، دیالوگ را تقویت می کند یا مانع ایجاد می شود؟
اگر قطعه بر اساس متنی باشد، آیا ملودی به درستی از ریتم خود پیروی می کند؟
اگر در حال نوشتن تغییرات در یک موضوع هستیم، آیا تنوع کافی یا خیلی زیاد است؟ آیا آنها متفاوت هستند یا مشابه؟
و غیره و به همین ترتیب، ما باید نسبت به ساخته های خودمان انتقاد کنیم. قبل از اینکه به نکته بعدی برویم، مهم است که به خاطر داشته باشید که کارهای خود را خیلی زود قضاوت نکنید.
معمولاً بهتر است تجزیه و تحلیل را کنار بگذارید تا بعداً. در حالی که جریان خلاقانه ای وجود دارد و شما روان آهنگسازی می کنید، در تحلیل و قضاوت متوقف نشوید. تجزیه و تحلیل یک فعالیت بسیار متفاوت از خلاق بودن است و مطالعات نشان داده اند که ما از قسمت های مختلف مغز برای آنها استفاده می کنیم.
این بدان معناست که توقف در تجزیه و تحلیل خلقت خود در حین ایجاد، روند کار را کاملاً مختل می کند. ممکن است ساعت ها طول بکشد تا به آن حالت برگردید، بنابراین قضاوت خود را برای بعد بگذارید.
برای اطلاعات بیشتر درباره تنظیم حرفه ای آهنگ اینجا کلیک کنید.
به انجمن بپیوندید
لازم نیست در این سفر تنها بروید. هزاران نفر در جوامع آنلاین هر روز درباره آهنگسازی بحث می کنند. امروزه گروه ها بیشتر در فیس بوک هستند، اما برخی از انجمن ها نیز وجود دارد.
یک جامعه خوب به شما کمک خواهد کرد حتی در مواردی که امروز در مورد آن صحبت کردیم.
عضویت در جامعه آهنگسازی 2 جزئیات بسیار مهم را به همراه دارد. برای اینکه عضوی ارزشمند باشید این موارد را در نظر داشته باشید:
بازخورد بخواهید و پذیرای انتقاد باشید،
در عوض بازخورد بدهید.
جوامع برای درخواست بازخورد عالی هستند. البته اشتراک گذاری کارتان به صورت عمومی همیشه آسان نیست، بنابراین انجمنی را انتخاب کنید که بتوانید با آن راحت باشید.
شما همچنین باید از این ایده عبور کنید که همه کار شما را دوست ندارند. دنیا اینطوری کار می کند! اجازه ندهید این شما را از اشتراک گذاری باز دارد. و اجازه ندهید این شما را از ملاقات با آهنگسازانی که توصیه واقعی آنها ارزشمند است باز دارد!
حالا روی دیگر این سکه: وقتی به یک انجمن میپیوندید، انتظار نداشته باشید که به سادگی بدون دادن چیزی بگیرید. در بحث شرکت کنید، نظرات خود را به اشتراک بگذارید و در ازای آن بازخورد بدهید. جدا از ملاقات با افراد جدید (نکته شماره 8 – شبکه سازی را به خاطر بسپارید) این یک راه فوق العاده برای توسعه ایده های جدید است.
یادگیری خود را سازماندهی کنید
من این موضوع را با دانش آموزان خودآموزی که برای بازخورد به من مراجعه می کنند، می بینم. آنها از چیزهای کوچک زیادی در مورد بسیاری از موضوعات آگاه هستند، اما نمی توانند نقاط را به هم وصل کنند. این امر به ویژه زمانی اتفاق میافتد که آنها از منابع مختلف یاد میگیرند: کانالهای یوتیوب، گروههای فیسبوک، دورهها، وبلاگهایی مانند این و کتابها.
در حالی که این منابع عالی هستند، مطمئن شوید که خیلی سریع از موضوعی به موضوع دیگر نمی پرید. ابتدا یک پایه قوی بسازید (با نت نویسی و تئوری پایه موسیقی) و سپس به یادگیری هارمونی، کنترپوان، فرم و ارکستراسیون ادامه دهید.
تعداد زیادی کتاب و دوره را همزمان شروع نکنید. روشی را انتخاب کنید و تا انتها به آن پایبند باشید. اگر متوجه شدید که آن را دوست ندارید، چیز دیگری را انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. فقط بدون دلیل از موضوعی به موضوع دیگر نروید.
آن را به یک روال تبدیل کنید
بخشی از سازماندهی یادگیری شما نیز ایجاد یک برنامه زمانی است که به طور خاص برای موسیقی وقت بگذارید. اگر این یک روال است، احتمال اینکه آن را نادیده بگیرید یا فراموش کنید بسیار کمتر است.
یک معلم آهنگسازی بگیرید
یکی از راه های رسیدگی به نکته قبلی، گرفتن یک معلم آهنگسازی خوب است. (نکته: همه آهنگسازان بزرگ معلمان بزرگی نیستند). یک معلم خوب منبع ارزشمندی است – به دنبال کسی باشید که شما را در هر مرحله راهنمایی کند، مطالب مناسب از جمله تمرینات، بازخورد در مورد آن تمرینات و مهمتر از همه، کسی را که با او کنار بیایید ارائه دهد.
میتوانید یک معلم زنده یک به یک بگیرید، به کلاسی بپیوندید (معمولاً ارزانترین گزینه) یا مانند ما اینجا در مدرسه ترکیب، آنلاین شوید.
اگر توانایی پرداخت هزینه تحصیل خصوصی را ندارید، حداقل می توانید دوره ای با مکانیزم بازخورد پیدا کنید. این به معنای دوره ای است که در آن معلم عملی است و آماده پاسخگویی به سؤالات است، به شما مشاوره می دهد و کار شما را عمیقاً نقد می کند.
هر از چند گاهی چیز جدیدی را امتحان کنید
به مرور زمان و با تمرین متوجه خواهید شد که نقاط قوت و نقاط ضعفی دارید. فرض کنید اگر فلوت مینوازید، احتمالاً برای آن و سایر سازهای بادی بهتر از نوشتن برای تار خواهید نوشت.
یا به عنوان مثال، اگر نرم افزار موسیقی شما صدای ترومپت واقعاً خوبی دارد، ممکن است وسوسه شوید که اغلب از آن استفاده کنید و در تزریق صدای آن مهارت داشته باشید.
هر نقطه قوتی که در طول زمان به دست می آوریم، واقعا وسوسه انگیز است که فقط به آنها پایبند باشیم. این بسیار سرگرم کننده و با ارزش تر از کنار گذاشتن چیزی است که ما در آن مهارت نداریم. البته مشکل این است که پیشرفت ما به عنوان آهنگساز را کند می کند.
همانطور که از شمشیرزن ژاپنی قرن شانزدهم، میاموتو موساشی، نقل شده است:
هرگز یک سلاح مورد علاقه نداشته باشید.»
یک سلاح مورد علاقه شما را قابل پیش بینی و در نبرد می کند که می تواند باعث کشته شدن شما شود. در هنر، شما را خسته کننده می کند. بنابراین به یاد داشته باشید که موسیقی خود را با هم ترکیب کنید و هر از چند گاهی چیز جدیدی را امتحان کنید:
قطعه های کوتاه و بلندتر بنویسید،
آهنگسازی برای سازهای انفرادی بلکه برای گروه ها و ارکسترها،
آهنگسازی دستگاهی و همچنین برای صداها یا گروه کر،
به سبکی متفاوت از حالت عادی بنویسید.
یکی دیگر از ضرب المثل های رایج این است که از منطقه راحتی خود خارج شوید، به این معنی که پیشرفت با سطحی از ناراحتی همراه است. هر کدام از نقل قولها بیشتر در ذهن شما طنینانداز میشود، نکته اصلی این است که خود را به چالش بکشید تا چیزی جدید بنویسید، چیزی متفاوت از آنچه معمولاً مینویسید.
این شما را وادار می کند که به روش های جدید فکر کنید و ایده های جدیدی ارائه دهید. به عبارت دیگر، شما رشد می کنید!
پنج نکته از آهنگسازی
بنابراین ما در مورد چگونگی یادگیری (و بهتر شدن در) آهنگسازی به طور کاملاً عمیق بحث کرده ایم. میخواهم مقاله امروز را با 5 نکته برای کارهایی که نباید در آهنگسازی انجام داد، به پایان برسانم. این 5 اشتباه بسیار رایجی است که آهنگسازان مبتدی به ضرر پیشرفت خود انجام می دهند.
سمفونی ننویس (فعلا)
آیا این اصطلاح قدیمی «پیش از دویدن راه برو» را میدانی؟ خوب، در موسیقی از چند جهت کاربرد دارد. اول از همه، قبل از تلاش برای کارهای طولانی تر، ساده تر و کوتاه تر بنویسید. و ثانیاً، قطعات خود را با آثار استادان مقایسه نکنید (به چند دلیل، هرگز یک مسابقه منصفانه نخواهد بود).
از آنجایی که آهنگسازی مهارت بسیار وسیعی است، زمان زیادی برای تسلط بر آن نیاز است. شکاف بین مبتدی مطلق تا حرفه ای (یا حداقل، پیشرفته) می تواند به طرز ناامیدکننده ای عظیم به نظر برسد.
میتواند وسوسهانگیز باشد که تمرینهای ابتدایی را رها کنید و به سراغ ساختن یک قطعه پیشرفتهتر مانند یک سمفونی یا کنسرتو بروید. اما این معادل رفتن به ماراتن قبل از یادگیری نحوه ایستادن روی دو پا است.
قبل از شروع یک سمفونی، کنسرتو یا اپرا، چیز سادهتری بنویسید. مجموعه ای از پیش درآمدهای کوتاه برای یک گروه کوچکتر ممکن است ایده بهتری باشد.
در نوشتن آن آثار سادهتر و کوتاهتر درسهایی وجود دارد که نمیتوان آنها را از راههای دیگر آموخت. این درس ها نه تنها مفید هستند، بلکه برای مقابله با ترکیبات بزرگتر ضروری هستند.
در نوشتن آن آثار سادهتر و کوتاهتر درسهایی وجود دارد که نمیتوان آنها را از راههای دیگر آموخت.
بنابراین آنچه به آن می رسد این است که: مهارت ها و دانش خود را تکه تکه بسازید.
جزئیات امتیاز خود را فراموش نکنید
اگر توصیههای نکته 8 را دنبال میکنید و برای نوازندگان واقعی موسیقی متنی تهیه میکنید، جزئیاتی را بیان کنید. آنچه ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم پویایی، سرعت، بیان، نشانه های مختلف و علائم بیان است.
همه اینها با هم کار می کنند تا موسیقی را زنده کنند. برای هر کسی که نمره شما را می خواند، قصد شما را روشن می کند. حتی اگر انتظار ندارید قطعهتان به این زودی اجرا شود، اما میخواهید درباره آن بازخورد دریافت کنید، جزئیات هنوز برای رساندن ایدههایتان به وضوح ضروری هستند.
در کتاب “چگونه در 30 روز موسیقی بخوانیم”، کل بخش آخر را به این جزئیات اختصاص داده ام. آنها چقدر مهم هستند!
سوالات متداول درباره چگونگی شروع آهنگسازی
اگر به موسیقی علاقهمندید، میتوانید با گوش دادن به موسیقیهای مختلف، تجربه نواختن ابزارها، و آزمایش ساخت ملودیها آغاز کنید. تجربه و تمرین مداوم میتواند به شما کمک کند به طور تدریجی در آهنگسازی مهارتهایتان را بهبود دهید.
برای شروع آهنگسازی نیاز به یک نرمافزار تولید موسیقی (DAW)، کیبورد میدی، هدفون یا مانیتورهای استودیویی، و یک سینتیا سمپلپلیر میتواند باشد. این ابزارها به شما امکان میدهند ایدههای خود را به صورت دیجیتال به زندگی بیاورید.
برای ایجاد ملودیها میتوانید با نواختن کیبورد یا نتخوانی شروع کنید. همچنین، میتوانید از ابزارهای موزیکال دیجیتال مانند سینتها یا پلاگینهای ملودیسازی در نرمافزارهای DAW استفاده کنید.
برای تبدیل ایدههایتان به یک آهنگ، میتوانید با انتخاب یک ملودی اصلی شروع کنید و سپس تراکهای مختلف موسیقی مانند درام، بیس، سینتها و افکتها را اضافه کنید. با تجربه و آزمایش، شکل نهایی آهنگ را تدوین کنید.
دانش تئوری موسیقی میتواند به شما کمک کند، اما برای شروع آهنگسازی لازم نیست. میتوانید با تجربه و شناخت موسیقی به تدریج دانش خود را ارتقا دهید.